loading...
فوتبال
محمد بازدید : 6 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
والپیپر زیبا ای لاو یو i love you wallpaper یادم نمیره بوی عطری که واست خریدم اون روز برفی‏*‏ گفتی بهترین روزای زندگیم یعنی روزای باتو بودن‏*‏ سوزبرف دستاتو میلرزوند اماگرم گرم بود دل تو‏*‏ اون روز هیچکسی تو خیابون نبود به جز عشق منو تو *‏*‏‏*‏‏*‏‏*‏‏*‏‏*‏‏*‏ولنتاین رو به عشقتون تبریک بگید , ما که عشقمونو از دس دادیم ‏شما اینکارو نکنید لطفأ‏"‏ 


محمد بازدید : 6 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)

چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:


چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ 


چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ 


اما افسوس که هیچ کس نبود ... 


همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... 


آری با تو هستم ...! 


با تویی که از کنارم گذشتی... 


و حتی یک بار هم نپرسیدی، 


چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!!


محمد بازدید : 11 دوشنبه 05 اسفند 1392 نظرات (0)
اي علي! هميشه فکر مي‌کردم که تو بر مرگ من مرثيه خواهي گفت و چقدر متأثرم که اکنون من بر تو مرثيه مي‌خوانم! اي علي! من آمده‌ام كه بر حال زار خود گريه كنم، زيرا تو بزرگتر از آني كه به گريه و لابه ما احتياج داشته باشي!... خوش داشتم که وجود غم‌آلود خود را به سرپنجه هنرمند تو بسپارم، و تو نيِ وجودم را با هنرمندي خود بنوازي و از لابلاي زير و بم تار و پود وجودم، سرود عشق و آواي تنهايي و آواز بيابان و موسيقي آسمان بشنوي مي‌خواستم که غم‌هاي دلم را بر تو بگشايم و تو «اکسير صفت» غم‌هاي کثيفم را به زيبايي مبدّل کني و سوزوگداز دلم را تسکين بخشي مي‌خواستم که پرده‌هاي جديدي از ظلم وستم را که بر شيعيان علي(ع) و حسين(ع) مي‌گذرد، بر تو نشان دهم و کينه‌ها و حقه‌ها و تهمت‌ها و دسيسه‌بازي‌هاي کثيفي را که اززمان ابوسفيان تا به امروز بر همه جا ظلمت افکنده است بنمايانم اي علي! تو را وقتي شناختم که کوير تو را شکافتم و در اعماق قلبت و روحت شنا کردم و احساسات خفته وناگفته خود را در آن يافتم. قبل از آن خود را تنها مي‌ديدم و حتي از احساسات و افکار خود خجل بودم و گاهگاهي از غيرطبيعي بودن خود شرم مي‌کردم؛ اما هنگامي ‌که با تو آشنا شدم، در دوري دور از تنهايي به در آمدم و با تو هم‌راز و همنشين شدم اي علي! تو مرا به خويشتن آشنا کردي. من از خود بيگانه بودم. همه ابعاد روحي و معنوي خود را نمي‌دانستم. تو دريچه‌اي به سوي من باز کردي و مرا به ديدار اين بوستان شورانگيز بردي و زشتي‌ها و زيبايي‌هاي آن را به من نشان دادي. اي علي! شايد تعجب کني اگر بگويم که همين هفته گذشته که به محور جنگ «بنت جبيل» رفته بودم و چند روزي را در سنگرهاي متقدّم «تل مسعود» در ميان جنگندگان «امل» گذراندم، فقط يک کتاب با خودم بردم و آن «کوير» تو بود؛ کوير که يک عالم معنا و غنا داشت و مرا به آسمان‌ها مي‌برد و ازليّت و ابديّت را متصل مي‌کرد؛ کويري که در آن نداي عدم را مي‌شنيدم، از فشار وجود مي‌آرميدم، به ملکوت آسمان‌ها پرواز مي‌کردم و در دنياي تنهايي به درجه وحدت مي‌رسيدم؛ کويري که گوهر وجود مرا، لخت و عريان، در برابر آفتاب سوزان حقيقت قرار داده، مي‌گداخت و همه ناخالصي‌ها را دود و خاکستر مي‌کرد و مرا در قربانگاه عشق، فداي پروردگار عالم مي‌نمود ... اي علي! همراه تو به کوير مي‌روم؛ کوير تنهايي، زير آتش سوزان عشق، در توفان‌هاي سهمگين تاريخ که امواج ظلم و ستم، در درياي بي‌انتهاي محروميت و شکنجه، بر پيکر کشتي شکسته حيات وجود ما مي‌تازد اي علي! همراه تو به حج مي‌روم؛ در ميان شور و شوق، در مقابل ابّهت وجلال، محو مي‌شوم، اندامم مي‌لرزد و خدا را از دريچه چشم تو مي‌بينم و همراه روح بلند تو به پرواز در مي‌آيم و با خدا به درجه وحدت مي‌رسم اي علي! همراه تو به قلب تاريخ فرو مي‌روم، راه و رسم عشق بازي را مي‌آموزم و به علي بزرگ آن‌قدر عشق مي‌ورزم که از سر تا به پا مي‌سوزم .... اي علي! همراه تو به ديدار اتاق کوچک فاطمه مي‌روم؛ اتاقي که با همه کوچکي‌اش، از دنيا و همه تاريخ بزرگتر است؛ اتاقي که يک در به مسجدالنبي دارد و پيغمبر بزرگ، آن را با نبوّت خود مبارک کرده است، اتاق کوچکي که علي(ع)، فاطمه(س)، زينب(س)، حسن(ع) و حسين(ع) را يکجا در خود جمع نموده است؛ اتاق کوچکي که مظهر عشق، فداکاري، ايمان، استقامت و شهادت است
.راستي چقدر دل‌انگيز است آنجا که فاطمه کوچک را نشان مي‌دهي که صورت خاک‌آلود پدر بزرگوارش را با دست‌هاي بسيار کوچکش نوازش مي‌دهد و زير بغل او را که بي‌هوش بر زمين افتاده است، مي‌گيرد و بلند مي‌کند اي علي! تو «ابوذر غفاري» را به من شناساندي، مبارزات بي‌امانش را عليه ظلم و ستم نشان دادي، شجاعت، صراحت، پاکي و ايمانش را نمودي و اين پيرمرد آهنين‌اراده را چه زيبا تصوير کردي، وقتي که استخوان‌پاره‌اي را به دست گرفته، بر فرق «ابن کعب» مي‌کوبد و خون به راه مي‌اندازد! من فرياد ضجه‌آساي ابوذر را از حلقوم تو مي‌شنوم و در برق چشمانت، خشم او را مي‌بينم، در سوز و گداز تو، بيابان سوزان ربذه را مي‌يابم که ابوذر قهرمان، بر شن‌هاي داغ افتاده، در تنهايي و فقر جان مي‌دهد اي علي! تو در دنياي معاصر، با شيطان‌ها و طاغوت‌ها به جنگ پرداختي، با زر و زور و تزوير درافتادي؛ با تکفير روحاني‌نمايان، با دشمني غرب‌زدگان، با تحريف تاريخ، با خدعه علم، با جادوگري هنر روبه‌رو شدي، همه آنها عليه تو به جنگ پرداختند؛ اما تو با معجزه حق و ايمان و روح، بر آنها چيره شدي، با تکيه به ايمان به خدا و صبر و تحمل دريا و ايستادگي کوه و برّندگي شهادت، به مبارزه خداوندان «زر و زور و تزوير» برخاستي و همه را به زانو در آوردي اي علي! دينداران متعصّب و جاهل، تو را به حربه تکفير کوفتند و از هيچ دشمني و تهمت فروگذار نکردند و غربزدگان نيز که خود را به دروغ، «روشنفکر» مي‌ناميدند، تو را به تهمت ارتجاع کوبيدند و اهانت‌ها کردند. رژيم شاه نيز که نمي‌توانست وجود تو را تحمّل کند و روشنگري تو را مخالف مصالح خود مي‌ديد، تو را به زنجير کشيد و بالاخره... «شهيد» کرد ... . يکي از مارکسيست‌هاي انقلابي‌نما در جمع دوستانش در اروپا مي‌گفت: «دکتر علي شريعتي، انقلاب کمونيستي ايران را هفتاد سال به تأخير انداخت» و من مي‌گويم که: «دکتر علي شريعتي، سير تکاملي مبارزه در راه حقّ و عدالت را هفتاد سال به جلو برد »... . تو ‌اي شمع زيباي من! چه خوب سوختي و چه زيبا نور تاباندي، و چه باشکوه، هستي خود را در قربانگاه عشق، فداي حق کردي . من هيچ‌گاه از سوزش قلب تو و کوه اندوه تو و هاله حزني که بر وجودت سايه افکنده بود، احساس نگراني نمي‌کردم؛ زيرا مي‌دانستم که تو شمعي و بايد بسوزي تا نور بدهي. سوختن، حيات است و آرامش، مرگ تو؛ و حرام است که شمع مقدّس وجود تو، قبل از آن‌که سر تا به پا بسوزد، خاموش و تاريک گردد .
اي علي! اي نماينده غم! ‌اي درياي درد! اين رحمت بزرگ خدا بر تو گوارا باد ... . اي علي! شيعيان «حسين» در لبنان زندگي تيره و تاري دارند، توفان بلا بر آنها وزيدن گرفته است، سيلي بنيان‌کن مي‌خواهد که ريشه اين درخت عظيم را براندازد. همه ستمگران وجنايت پيشگان و عمّال ظلم و کفر و جهل، عليه ما به ميدان آمده‌اند، قدرت‌هاي بزرگ جهاني، با زور و پول و نفوذ خود در پي نابودي ما هستند. مسيحيان به دشمني ما کمر بسته‌اند و مناطق فلک‌زده ما را زير رگبار گلوله‌ها به خاک و خون مي‌کشند و همه روزه شهيدي به قافله شهداي خونين‌کفن ما اضافه مي‌شود، متحدين و عوامل کشورهاي به اصطلاح چپي نيز ما را دشمن استراتژيک خود مي‌دانند و در پنهان و آشکار، به دنبال نابودي ما هستند. عدّه‌اي از روحاني‌نمايان و مؤمنين تقليدي و ظاهري نيز ما را محکوم مي‌کنند، که چرا با انقلاب فلسطين همکار و همقدم شده‌ايم. به شهداي ما اهانت مي‌کنند و آنها را «شهيد» نمي‌نامند، زيرا فتواي مرجع براي قتال ضد اسرائيل و کتائب هنوز صادر نشده است! اين روحاني‌نمايان، ما را به حربه تکفير مي‌کوبند . اي علي! به جسد بي‌جان تو مي‌نگرم که از هر جانداري زنده‌تر است؛ يک دنيا غم، يک دنيا درد، يک کوير تنهايي، يک تاريخ ظلم وستم، يک آسمان عشق، يک خورشيد نور و شور و هيجان، از ازليّت تا به ابديت در اين جسد بي‌جان نهفته است تو‌ اي علي! حيات جاويد يافته‌اي و ما مردگان متحرک آمده‌ايم تا از فيض وجود تو، حيات يابيم قسم به غم، که تا روزگاري که درياي غم بر دلم موج مي‌زند، ‌اي علي، تو در قلب من زنده و جاويدي ... .
قسم به شهادت، که تا وقتي که فداييان از جان گذشته، حيات و هستي خود را در قربانگاه عشق فدا مي‌کنند، تو بر شهادت پاک آنها شاهدي و شهيدي ! و تو ‌اي خداي بزرگ! علي را به ما هديه کردي تا راه و رسم عشق‌بازي و فداکاري را به ما بياموزاند؛ چون «شمع» بسوزد و راه ما را روشن کند و مابه عنوان بهترين و ارزنده‌ترين هديه خود، او را به تو تقديم مي‌کنيم، تا در ملکوت اعلاي تو بياسايد و زندگي جاويد خود را آغاز کند...))
محمد بازدید : 5 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
تو این دو روز گذشته هلاک شدم

وای که چقدر کارهههههههه

اما با این حال دست جمشید درد نکنه یک مراسمی ترتیب داد تا به بهانه ش خونه زندگی ها یک رونقی بگیره

آخیییییییی

تولدم داره میاد

موقع تحویل سال یاد من باشیدا

من همون موقع که توپ صدا میکنه به دنیا میاااااااام

اینقدر از موقع تولدم خوشم میاد ^_^


________________________________


دیروز عقد مهسا دوستم بود

ساعت 1.30 باید باغ میشدیم

صبح ساعت 9.30 بلند شدم رفتم دوشی گرفتم

بعد هم رفتم بیرون

فکرشو بکن

تازه میخواستم برم مانتو بگیرم واسه مراسمش

یک مانتوی سبز خوشگل خریدم و آمدم خونه

ساعت 12 بود فکر کنم

بعد حالا باید انتخاب میکردم چی بپوشم

حوصله فکر کردن نداشتم ... لباسی که واسه عروسی میترا پوشیده بودمو انتخاب کردم

ساعت 12.30 بود که یاد سشوآر کردن موهام افتادم

هیچی دیگه طی مراسمی هم موهامو سشوآر کشیدم

ساعت 1 بود که یادم افتاد ای وااااااااااااااای سبد گل یادم رفته سفارش بدم

تند تند لباس پوشیدم و رفتم تو شهر تا ببینم کدوم گل فروشی بازه تا سفارش گل بدم

بعد بدو بدو آمدم خونه و دیدم ای داد بیداد

آرایش کردن یادم رفته

تازه کیف و کفشمم آماده نبود

خلاااااااصه

سریع همه چیو حاضر کردم و فکر کنم یک ربع به دو بود که حاضر شدم و به آجیم گفتم بریم

تو تمام این مدت خواهرم از ساعت 8 در حال آماده شدن بود تا با من بیاد و هنوز هم حاضر نبود

فکرشو بکن


________________________________


دیشب قبل خواب، دین رو دیدم

وااااااااای

من عاشق فیلم سوپرنچرالم

با اینکه گاهی خیلی کلیشه ای و ساده ست اما دوستش دارم

دلم میخواد یک دوست پسر مثل جنسن اکلس ( دین وینچستر) داشته باشم

دعا کنید نصیبم یشه

دمتون جیز


________________________________


امروز از صبح کار بود و کار بودو کار

هلاک شدم بابا

تنهایی هم سخته ها

تازه یکی هم مثل مامان وسواس من باشه که هی بهت دستور بده

از وقتی که کارگر چندساله مون از خونه مون دزدی کرد مامانم به هیچ کارگری اعتماد نمیکنه

دو سه ساله کارا با منه بیچاره ست

حالا خوبه داداش فنچولم اهل کمک کردنه

فداش بشم من الهیییییییییییییی

از صبح داشت تو دیوار شوویی و سرامیک شویی کمکم میکرد

امیدوارم که یک زن خوب خواهر شوهر ذلیل گیرش بیاد ^_^


یه دختر



محمد بازدید : 6 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
همچنان قهریم

من خونه مامان بابا ام

نفس هم هست.

اوضاع خوبیه

خیلی دوس دارم برگردیم به دوران قبل ازدواج

وقتی حتی باباجان هم بودن

چه فرصت هایی از دست دادیم به این خیال که همیشه هستن

......

امروز کلاس زبانه....

قرار بود امروز بیام ولی فک نکنم،،ماشیین خرابه

احتمالا تا 3ش هستم

پنج شنبه که برای بابات اومدیم،علی آقا حرف باحالی زد 

فک نمیکردم یه همچین اعتقادی داشته باشه!!!!!!!!!!!!!!!




محمد بازدید : 10 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)

روز شمار هفته تربیت اسلامی
جمعه دوم اسفندماه روز امور تربیتی و قرآن، عترت، ولایت،
شنبه سوم اسفند روز امور تربیتی و میثاق با شهیدان رجائی و باهنر و آرمان های امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی،
یکشنبه چهارم اسفند روز امور تربیتی و خانواده، رسانه و سبک زندگی اسلامی – ایرانی،
دوشنبه پنجم اسفند روز امور تربیتی و بصیرت افزائی و جنگ نرم،
سه شنبه ششم اسفند روز امور تربیتی و بهداشت روان، مشاورتربیتی، تحصیلی و شغلی دانش آموزان،
چهار شنبه هفتم اسفند روز امور تربیتی و فرهنگ و هنر اسلامی – ایرانی و پاسداری از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی 
پنج شنبه هشتم اسفند روز امور تربیتی و پیشکسوتان و نخبگان حوزه تربیت و فرهنگ اسلامی نام گذاری شده است.


محمد بازدید : 6 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)

روز اول مهر

تو بودی و کوله پشتی ات

خالی از قید زمان ومکان

بدون گذ شته ی  استمراری

شبهای ولخرجی بابانوئل

ماضی بعید را برایم صرف کردی

وحال که رسیده ام به ماضی بعید

رفته ای

کاش در مضارع ساده می ماندم

 

تقدیم به روح معلم عزیزم عباس سالاری

 

عزیزآزادی

 

 


محمد بازدید : 6 یکشنبه 04 اسفند 1392 نظرات (0)
فتامل جناب توکلی! فتامل!
فتامل جناب توکلی! فتامل!: از صدور فتوا درخصوص «دست‌به‌دست نکردن عکس احمدی‌نژاد» به‌عنوان نماد مقاومت دست بردارید. این فتاوا به زبان فارسی، اگر هم کارساز باشد، فقط فارسی‌زبانان را مخاطب قرار می‌دهد. به خصوص که مردمان این سرزمین به خوبی می دانند که علی اکبر صالحی تنها عضور کابینه احمدی نژاد بود که به کابینه روحانی راه یافت.برای میلیون‌ها مستضعفی که در لبنان، تونس، مصر، فلسطین، ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه، و ده‌ها کشور غیرفارسی‌زبان محمود احمدی‌نژاد را یکی از مظاهر ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های امپریالیسم و متحدانش می‌دانند چه فکری کرده‌اید؟ آنان را چگونه قانع می‌کنید عکس احمدی‌نژاد را «دست‌به‌دست» نکنند؟
  

  بهاری ها- علی ابوطالبی/ «بعضى از مسئولین و دولتمردان - دولتمردان آن دولت، بعد هم دولتمردان این دولت - فکر می‌کنند در قضیه‌ى هسته‌اى ما با آمریکایى‌ها مذاکره کنیم [تا] موضوع حل بشود؛ گفتیم خیلى خب، اصرار دارید شما، در این موضوعِ بالخصوص بروید مذاکره کنید؛ ولى در همان سخنرانى اول امسال گفتم من خوشبین نیستم؛ مخالفتى نمی‌کنم اما خوشبین نیستم.»
(از بیانات رهبر عزیز انقلاب در دیدار با مردم آذربایجان، ۲۸ بهمن ۹۲)

پایگاه خبری الف (وابسته به احمد توکلی) نخستین جمله‌ی بیانات فوق را دستمایه‌ی حمله‌ به دولت احمدی‌نژاد قرار داده و در بخشی از مطلبی با عنوان «سه نکته‌ی مهم در سخنان امروز رهبری» چنین آورده است:

«سه ملاحظه در این رابطه وجود دارد.

یکم. الف. دولت قبلی نیز به دنبال مذاکره با آمریکا بود. پس دیگر به عنوان نماد مقاومت عکس احمدی‌نژاد را دست به دست نکنید.
ب. برخی دوستانی که در آن دولت ساکت بودند و الان دوآتیشه این دولت را نقد می‌کنند به مردم حق دهند که باورشان نکنند و سر و صدای امروز را سیاسی بدانند. چون آن‌روزها ساکت بودند.
ج. رهبری به دولت سابق مجوز مذاکره ندادند و به این دولت مجوز دادند. فتأمل...»

از نثر ضعیف و سخیف این یادداشت که بگذریم، باید اذعان کرد نویسنده نتوانسته ذوق‌زدگی خود را از این‌که توانسته در لابه‌لای بیانات رهبر انقلاب به خیال خود مستمسکی برای تاختن به احمدی‌نژاد بیابد پنهان کند، و از میان ۳۵۳۶ کلمه‌ای که در این ملاقات مردمی بیان شده (به استناد متن منتشرشده در پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری و براساس شمارش نرم‌افزار وُرد) بر دو واژه‌ی «آن دولت» بدون اشاره به قید «برخی» انگشت نهاده و ارشمیدس‌وار فریاد برآورده که، «دیگر نباید عکس احمدی‌نژاد را به‌عنوان نماد مقاومت دست به دست کرد.»

روی سخنم در این نوشته نه با نویسنده‌ی مطلب (که دایره‌ی فهم و درکش از روابط بین‌الملل، از «قوت» نثر و استدلالش پیداست) بلکه با احمد توکلی است: وزیر کار سابق و نماینده‌ی مجلس لاحق، که ماجرای پیش‌نویسی که از قانون کار ایران تهیه کرد هنوز پس از سه دهه نقل محافل کارگری است و استفاده‌اش از لفظ «اجیر» به‌جای «کارگر» در این پیش‌نویس، عمق نگاهش را به «انسان» و ارزش کار انسان نشان می‌دهد.

http://fararu.com/images/docs/files/000052/nf00052119-1.jpg

جناب آقای توکلی،
بعید می‌دانم جناب‌عالی معانی دقیق واژگانی چون مذاکره، رابطه، و مقاومت را ندانید؛ که اگر می‌دانید، برای نویسنده‌ی آن یادداشت کذایی در پایگاه خبری الف تبیین بفرمایید روند «مذاکره» میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده طی سی‌وچهار سال اخیر هرگز متوقف نشده بلکه بر سر موضوعات گوناگون و با تاکتیک‌های گوناگون، بر مبنای راهبردهای مشخص همواره ادامه داشته است؛ درعین‌حال که با کندی‌ها، برگشت‌ها، و پیچیدگی‌های متعدد روبه‌رو بوده است.

برای ایشان توضیح دهید که آنچه بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دولتمردان را از آن نهی می‌کرد (آن‌ها که خواب امریکا می‌بینند، خدا بیدارشان کند) «رابطه» با امریکا (تعبیر گرگ و میش) بود نه مذاکره، که اساساً روابط بین‌الملل بدون گفت‌وگو و مذاکره معنا نمی‌یابد. طرفه آن‌که حزب‌الله لبنان نیز با رژیم «نجس و هار» اسرائیل بر سر موضوعات مشخص (مانند تبادل اسرا) مذاکره می‌کند بدون این‌که سر سوزنی از مواضع حق‌طلبانه و ضداستکباری و ضدصهیونیستی خود کوتاه بیاید.

برای ایشان و امثال ایشان روشن کنید که مقاومت، تنها در سایه‌ی توانمندی و عزت میسر است و مذاکره از موضع اقتدار، عین مقاومت و ایستادگی در برابر طاغوت زمان است. وگرنه حضور بر سر میز «مذاکره» روی ویلچر و تکرار تهوع‌آور لبخندهایی به پهنای صورت در حین آن، بیش از آن‌که رنگ و بوی مذاکره داشته باشد به جلسه‌ی «کسب تکلیف» شباهت دارد.

پیشنهادهای مشخصی هم برای جناب‌عالی و دست‌اندرکاران پایگاه خبری‌تان دارم: اول، به اصول املاء و مقاله‌نویسی و همچنین ویراستاری مطالب بیش از این‌ها اهمیت بدهید. انتشار چنین یادداشت‌هایی با این نثر و انشاء، فقط اسباب تفریح منتقدان جدی‌تان را فراهم می‌کند.

دوم، از صدور فتوا درخصوص «دست‌به‌دست نکردن عکس احمدی‌نژاد» به‌عنوان نماد مقاومت دست بردارید. این فتاوا به زبان فارسی، اگر هم کارساز باشد، فقط فارسی‌زبانان را مخاطب قرار می‌دهد. به خصوص که مردمان این سرزمین به خوبی می دانند که علی اکبر صالحی تنها عضور کابینه احمدی نژاد بود که به کابینه روحانی راه یافت. برای میلیون‌ها مستضعفی که در لبنان، تونس، مصر، فلسطین، ونزوئلا، بولیوی، نیکاراگوئه، و ده‌ها کشور غیرفارسی‌زبان محمود احمدی‌نژاد را یکی از مظاهر ایستادگی در برابر زیاده‌خواهی‌های امپریالیسم و متحدانش می‌دانند چه فکری کرده‌اید؟ آنان را چگونه قانع می‌کنید عکس احمدی‌نژاد را «دست‌به‌دست» نکنند؟

سوم، دست‌اندرکاران پایگاه الف را برای تلمذ در زمینه‌ی روابط بین‌الملل به محضر جناب آقای دکتر ولایتی نیز بفرستید. ایشان، علاوه بر این‌که در فن سیاست‌ورزی ید طولا دارند و طی بیش از سه دهه حضور در «سطوح بالا»ی سیاست خارجی تجاربی ارزشمند آموخته‌اند، با اظهارات تاریخی‌شان در مناظره‌ی ریاست‌جمهوری خطاب به سعید جلیلی، ثابت کردند راه چرخش و نرمش در مذاکرات بین‌المللی را بهتر از هر دولتمرد دیگر می‌دانند.

فتأمل جناب توکلی! فتأمل!


محمد بازدید : 7 شنبه 03 اسفند 1392 نظرات (0)
غصه مرا کشت

وقتی دیدم دست به سینه

ایستاده ای

تمام راه را برای اغوشت دویده بودم بی انصاف..!

دختر تنها


تعداد صفحات : 6

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 55
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 24
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 27
  • باردید دیروز : 80
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 27
  • بازدید ماه : 110
  • بازدید سال : 198
  • بازدید کلی : 879